لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

به سان مهر


خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش

ما نیز که پا جای پای خود می نهیم و غروب می کنیم 

هر پسین

این روشنای خاطر آشوب درافق های تاریک دوردست

نگاه ساده ی فریب کیست که همراه با زمین

مرا به طلوعی دوباره می کشاند؟


"پناهی"


عکس نوشت1: مهرِ پرشرر

شراره ها و لکه ها

عکس نوشت2: کار خودمه :)