لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

سوگ نیستیِ دل های پژمرده ی هستی

  

 

ای به جهان خفته ای نیاز سبز

اکنون که به تقدیر شوم می بریم هجوم

اکنون که دست هامان خالی از نیاز

سوی نیلگون گنبد آسمان کرده ایم دراز

باران نمی آید

 

یاد باد

یادگار التماس رنگارنگ

حرف های پر از نیاز قشنگ

 

چه بگویم کآفتاب گسترده است

                           -نه آفتاب نورانی-

که جلوی ابرها پرده است

 

این زمینی تو

تا همیشه خاک می ماند

تا همیشه چشم به راه

چشمه اش خشکیده است

که نیازش همه بر باران است

نظرات 4 + ارسال نظر
فانتازیو یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 10:32 ق.ظ http://fantazieo.blogfa.com

شعر رو خوندم،اما کاش یه توضیحی در مورد عکس می دادی خوب.

سلام. ممنون که به لای لای دلم گوش دادی
استادمون می گه برای این که بتونی یه تصویر رو توضیح بدی باید سواد بصری داشته باشی.من هنوز دارم این سواد رو یاد می گیرم اگه آخر ترم یاد گرفتم قول می دم در مورد عکس ها توضیح بدم ولی اگه ندادم یا این درس رو افتادم یا با نمره ی ناپلئونی پاس کردم به هر حال چشم قربان D:

میثم یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 05:58 ب.ظ

مرسی ازت خاموش جان
خوندمت، دمت گرم
نویسنده اش خاموش دیگه ؟
قند پهلو رو نمی دونم بذارم یا نه، چون الان به شدت نیازمند بارونم و فقط همین حس رو دارم الان، دیگه هیچ

بعد راستی وبلاگ نویسی مبارک :) تو باید می نوشتی، خوب شد که اومدی بنویسی

مرسی از خودت میثم خان:)
اگر شعر رو می گی آره خودم نوشتم.
قدیما بارون به من هم حس قشنگی می داد اما الآن هیچ احساسی نسبت بهش ندارم،گاهی توی شعرهام دوباره پیداش می کنم ولی فقط توی شعر نه زیر بارون :(
به لای لای سر بزن خوشحال می شم.

میثم یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 11:17 ب.ظ

از توی قسمت تنظیمات بخش نظر دهی، Anti Flooding رو غیر فعال کن تا بشه بیشتر از یه نظر بدیم

خاموش دوشنبه 11 آذر 1387 ساعت 01:20 ق.ظ

اُکِی. ممنونم از راهنماییت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد