لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

دارد خفه ام می کند این هوای لعنتی

ازینجا مانده، ازینجا رانده، ازینجا باخته، ازینجا رفته، ازینجا شسته، ازینجا ریخته؛ از آنجا؟ از آنجا هیچ، از آنجا نگاه، از آنجا آه، از آنجا خیال، از آنجا باد، از آنجا هوار، از آنجا خراب؛ آنجا بدتر از اینجا ..