صدایی از درونم پیوسته می آید
که من را با تمام سوگ های جهانی باز می خواند:
تو ای دخت خموش خنده روی چهره غم آلود
تو را با دست روزگار آخر چه بازی بود؟
پ.ن: تا دلی هست های و هویی هست. (فریدون مشیری)
پ.ن2: دل من کجاست؟ (خاموش)
پ.ن3:یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند، نمی شود گفت، آدم را مسخره می کنند.(صادق هدایت)
عزیزم، هیچ وقت فکر نکن که کسی منتظر کسی هست که پیداش کنه. حتی خودتم واقعا منتظر هیچ کسی نیستی. همه چی فقط در ذهن ما می گذره و برخلاف اونچه همه می پندارند، این ذهن ماست که حتی دلمونو هدایت می کنه. همه چی فقط تصور و خیاله. بر اساس این تصورات دنبال دلت نگرد..
من ارزش خیلی زیادی برای افرادی که به اندیشیدن بها می دن، قائلم. برای همین چند وقتیه که دایم بهت سر می زنم و متوجه دغدغه هات شدم و با اجازه ات تو رو در فهرست سختگیرانه دوستانم گنجوندم.
اجازه ما هم دست خودمونه :) ، مرسی ماهی سیاه کوچولوی عزیز (نمی دونم چرا با این که اسمت طولانیه دوست دارم صدات کنم، این حسیه که نسبت به دوست های دوست داشتنیم دارم (; )
....................
اما من فکر می کنم قدرتی بالاتر از قدرت فکر کردن هم وجود داره...
بحثش خیلی مفصله فعلاً...
فکر میکنم این دنیای مجازی یه حسنی داره که از مسخره شدن نترسی!!
وای که من چ ه ق د ر این فری جون رو دوچش دارم، بگرد @
نمیدونم چرا میترسم نوشته های صادق هدایت و بخونم
ترس هم داره، اگه آدم نازک دل باشه نه تنها ترس داره که ضرر هم داره، اما بعضی از جمله هاش واقعا تأثیر گذاره، گاهی حس و حال خود آدمه، بعضی وقت ها همزاد پنداری خاصی با جملاتش می کنم...