لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

تجربه تا تجربه

 

اگر دوازده شنونده هر کدام یکی از نتهای آهنگ کوتاهی را بشنوند، مجموع آنچه این دوازده تن تجربه کرده اند با حاصل تجربه ی کسی که به تنهایی تمام آن نتها را پشت سر هم شنیده است، برابر نخواهد بود

                                                                                      ارنفلس (Ehrenfels)

نظرات 9 + ارسال نظر
قاسم رایانه دوشنبه 7 بهمن 1387 ساعت 11:28 ب.ظ http://ghasemrayaneh.blogsky.com

سلام مطل جالب و تفکر بر انگیزیست . موفق باشی

سلام
مرسی، شما هم

میثم دوشنبه 7 بهمن 1387 ساعت 11:30 ب.ظ http://meisamh.pib.ir

واقعآ هیچی متوجه نشدم ....

این جمله زیربنای نظریه ی گشتالته، در واقع سازمانِ دریافت های حسیمون رو از یه اثر هنری نشون میده، می خواد بگه معنا رو می شه در ترکیب بندی و نظم و سازمان درون اون پیدا کرد.
شاید هم می خواد بگه تجربه داریم تا تجربه، برای فهم واقعی هر چیزی باید تا تهش رفت، یه تنه...

محمود دوشنبه 7 بهمن 1387 ساعت 11:58 ب.ظ http://www.manoma.blogsky.com

سلام
از شما دعوت میکنم تا در انجمن تازه تاسیس من و ما عضو شده و از امکانات آن بهره مند شوید.واگر در زمینه های خاصی از جمله شعر. داستان(کوتاه و بلند).موسیقی .و.........تخصص دارید .میتوانید مدیر یکی از انجمن های من و ما شوید.تخصص خود را در پست دعوت به همکاری انجمن نوشته تا با شما تماس بر قرار کنیم .
http://manoma.parsboard.com/

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 8 بهمن 1387 ساعت 02:41 ب.ظ

این تقریبا شبیه تجربه آن افرادی است که در روایت مولوی به صورت انفرادی بر بخشی از بدن فیل دست کشیده بودند و هر کدام درک مجزایی از اونچه به عنوان فیل می شناختند، داشتند. در صورتی که فیل ترکیبی از مجموع اون درکها بود و هیچ کدوم از اون درکها به تنهایی برای شناخت فیل کافی نبود.

حقیقت مجموعی از واقعیات کوچک هست. واقعیات وجود خارجی دارند ولی برای درک حقیقت باید واقعیات را کنار هم چید و در واقع به وحدت وجود رسید.

میثم سه‌شنبه 8 بهمن 1387 ساعت 10:23 ب.ظ

به به سلام میثم خان 2
----------------------------
سلام بر بینام ترین خاموش :) که بسی نا پیدا شده است

خب نه تنها برابر نیست، حتی نمی شه گفت از این 13 نفر تجربه کی بالاتره .
مگه اینکه حواس این 13 نفر به یه اندازه بوده باشه و در ابتدا هم به یه اندازه تجربه داشته باشن، اون موقع میشه گفت نفر 13هم بیچتره :)

به به به! فکر کنم پروژه تحویل داده شده؟!
.............................
ما بسی ناپیدا شده ایم؟!!!!!!!!!!
این ها روش جدید دست پیش گرفتنه برا ی پس نیافتادن؟
کی بی خبر گذاشت همه چیز رو حذف کرد؟!!!!!!!
کی با هزار ابهام دوباره برگشت؟
کی رخ اندیشه رو حذفید و تمام خاطرات خاموش رو از اون وبلاگ شکلاتی زیر پاش له کرد؟!
باز هم بگم! هان؟
آیکون عصبَبانی

مه شب چهارشنبه 9 بهمن 1387 ساعت 09:41 ب.ظ

خیلی عکس قشنگیه اما یعنی حسی که هرکدم از گلبرگها میکنند با حس گله متفاوته

تفسیر جالبی بود :)

[ بدون نام ] شنبه 12 بهمن 1387 ساعت 02:49 ق.ظ

خاموش خان کجا تشریف دارن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما همین دور و ورا، زیر سایه ی خدا...

میثم شنبه 12 بهمن 1387 ساعت 02:50 ق.ظ

ما بیدیم که پرسیدیم :D

ببخشید شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
:)

میثم شنبه 12 بهمن 1387 ساعت 03:15 ب.ظ

وای خدای من، بنگر که این مردمان ما را به دست فراموشی بسپرده اند

واسه همه چیز معذرت خواهی می کنم، ببخشید

رخ اندیشه دلت شد
رسوا دلت شد
سهراب ی تر دلت شد
پله هایی به بام اشراق دلت شد
+
هیس ! آوازی از سکوت می آید، که هیچ کسی نمی دونست
دلت شد

اما خم به ابرو نیومد

اما بعد از این ها، اتفاقی دیگر رخ داد
که قصدش له کردن ما بود

که بی سرانجام بماند
و این پست آخری توی پله هایی به بام اشراق، اشاره به همین اتفاق دارد .

باز هم عذر می خواهیممممم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد