من که می میرم برای این که کسی _حالا هر کجا که هست_ عین خودش باشد وقتی که آن جا نیست.
کافه پیانو*
*کتاب جالبیه تازه شروع کرم...
توضیح نوشت: پشت بند همین جمله است توی همین کتاب از خود همین نویسنده:
یعنی خودش را پشت ظواهری که دو پول سیاه نمی ارزند مخفی نکند. یا از ترس این که دیگران چه قضاوتی درباره اش می کنند، خودش را طوری که نیست جلوه ندهد. یا آن طوری که هست، خودش را بروز ندهد.
آره کتاب قشنگیه.
اون جاشو دوست دارم که میگه: یه جور خنده داری غم انگیز-یا یه جور غم انگیزی خنده دار!!!
اتفاقا همین الآن به این سر فصل رسیدم
میشه توضیح بدی یعنی چی یا نکنه مزش میره ؟
چشم حتماً
واسه منم یه جا وا کن تا بیام بمیرم براش، آخی :|
:|
همه ی جمله هاش به این سختیه؟
هی هی فاصله ها ازکجا باید بفهمیم دوستمان چه میکند
نه همه ی جمله هاش به این آسونیه! حدی می گم توضیح رو نوشتم.
یه تماس کوچولو ;)
پس این جوریه که هر جا می رم، همه برام می میرن ;)))
آخه منم همه جا عین خودمم و ذره ای حاضر نیستم در هیچ جا، از خودم دور بشم
خوبه ، خیلی زیاد...
والا منم یه کمی خنگم راستشو بخوای معنی این جمله رو نفهمیدم
توضیح را اضافه کردم!
در مورد چطوری بودن و زیستن، به نظر من این بهترینه :
شراب باید خورد
و در جوانی یک سایه راه باید رفت
همین
سهراب
------------
و واقعا هم همین