یادت هست که یه مطلبی نوشته بودم در مورد تمایل به مازوخیسم؟ با علم به اینکه شنیدن موضوع خاصی چقدر باعث آزارم می شه، باز هم اصرار بر انجامش داشتم ولی به قدری آزار دیدم که بعدش آرزو کردم خداوند به من نسیان بده تا بتونم نتایج اون خودآزاری رو تحمل کنم. گاهی اصرار بر شنیدن حقایق، از هر شکنجه ای، دردآورتره
بی گمان هرگز کسی چون من نکرد،خویشتن را مایه ی آزار خویش!
چطوری ؟
سال نو کامنتدونی نو =)
خب حالا دیگه هر چی خاستم می نویسم =)
دیگه نمی تونی تایید نکنی =)
یادت هست که یه مطلبی نوشته بودم در مورد تمایل به مازوخیسم؟ با علم به اینکه شنیدن موضوع خاصی چقدر باعث آزارم می شه، باز هم اصرار بر انجامش داشتم ولی به قدری آزار دیدم که بعدش آرزو کردم خداوند به من نسیان بده تا بتونم نتایج اون خودآزاری رو تحمل کنم. گاهی اصرار بر شنیدن حقایق، از هر شکنجه ای، دردآورتره
خودآزاری تموم نشد ؟
پست اخیرم بی ربط به همین شکنجه خود نیست
راه حلش سادس
دیگه نکن!
نه ؟ اشتباه میکنم حتما ! آره ؟
نه، آره