یکی از مشکلاتی که وجود داره "بحث ناپذیری" بعضی افراده
کسانی که هم خودشون رو آزار می دن و هم موجبات آزار دیگران رو فراهم می کنن
آهسته حرف می زنه، تند حرف می زنه، فریاد می کشه ولی آخرش حاضر نیست که دست از تفکر اشتباهش برداره! فکر می کنه اگه اعتراف کنه به این که اشتباه کردم زمین به آسمون می رسه و قیامت زودتر از وقت معین به سراغش می یاد!
و دست آخر هم که چاره و دفاعی نمی مونه به مخاطبینش توهین می کنه، صحنه رو ترک می کنه و برای ترک کردن صحنه هم دلایل واهی میاره که من متعلق به این جا نبودم، عرصه برام تنگ بود، باید برم یه جای (با عرض پوزش) گشادتر!!!! و یکی نیست بهش بگه این عرصه ی فکر خودته که تنگه و هرجا بری تو رو به اسارت می کشونه...
حکایت ما آدما شده حکایت کافر وعابد جبران خلیل جبران، اگه یه روزی حال داشتم داستانش رو می نویسم، اما هردو تنها جای اندوه و تأسف برای خودشون باقی می گذارن...!
پی نوشت شاید ادامه دار: گاهی رفتار بعضی آدمها توهین آمیز می شه و غیر قال تحمل جوری که می خوای خفه اشون کنی اما دائم به خودم یادآوری می کنم که کارای مهم تری داری!!!
برای پی نوشت
پست تعصبم رو بخون
http://xooshe.persianblog.ir/post/159/
هیجان زده شدی می خوام قاتل بشم؟!
بعضی ها رو باید به حال خودشون رها کرد....زندگیه بعضی آدم ها بزرگترین مجازات واسه رفتارهاشونه
دلداری تسکین دهنده ای بود :)
اون که جای خود منهم یه وختیی دلم میخاد بکشم!
ولی اینکه میگی کارهای مهمتری داری هیجان زدم کرده!!
آیکون خنده!!
آیکون هیجان زده متقابل
با چنین افرادی آشنا هستم . فاجعه وقتی بزرگتر میشه که چنین فردی کسی است که به تو نزدیکه و دلت می خواهد بهش کمک کنی و نمیشه...........
نمیشه... نمیشه که نمیشه ها رو می شه کرد اما کاش می شد خطشون زد یا پاکشون کرد
خوب ایجوریش هم هست... اشتباه اونجا رخ می ده که چاره رو بحث کردن فرض کنی و منتظر نتیجه تو همون مدت کوتاه بحث باشی، اون وقتِ که باید بین خفه کردنو کار مهم انتخاب کنی، چون تنها نتیجه مطلوب بدست نیومده...
ولی می شه اینجوری هم دید قضیه رو که اگه تو درست می گی و اون اشتباه می کنه، تو درستشو بگو و بگذر، همون درست کارشو بلده...
همون درستِ کارشو بلده...
تجربه اش کردم اما فراموش کرده بودم
ممنون از یادآوری. به کار می گیرمش