اگر خواسته هایت را فراموش کنی آن وقت می شوی چیزی که نبودی و نباید می بودی.
آن وقت می شوی چون آدمی که لا اقل یک جایی را ندارد! حالا بسته به بزرگی خواسته هایت، متغیر است. مثلا کسی می شود آدمی که یک چشم ندارد، کسی یک گوش، کسی زبانش را و کسی هم می شود مثل من، که نابینا و ناشنوا و گنگ در جیب راستم جای دارد! عجب مصیبتی ست این فراموشی! آدم را معلق نگاه می دارد، مثلا الآن که این جایی، از کجا آمده بوده ای؟ یا به کجا می روی؟ یا حتی اصلا چرا این جایی؟!!! لحظه هایت را گم می کنی خاطراتت را محو می سازی و حتی بودنت را فراموش می کنی! اصلا خودت نیستی می شوی همه چیز غیر از خود خود خودت!!!!
پس بپا ازدواج نکنی!!!
رئیس کمیتهی مبارزه با ازدواج و با حفظ سمت رئیس کمیتهی مبارزه با ختنه - رایان!
ازدواج موجب نسیانِ آقای رئیس؟
کی میگه ها رو چرا ادامش رو نمینویسی؟
کجا رو می گی؟ منظورت رو نمی فهمم!!
آیکون خاموش خنگول
رویاهای هر آدمی جزیی از هویتشه
دقیقاً همینطوره
در ازدواج مخصوصا جماعت نسوان مجبورن به هزار دلیل هی از خواسته هاشون دست بکشن! هی وا بدن و یه وخته که میبینن دیگه هیچ خواسته ای رو بدون اینکه فراموش کنن ندارند!
بعضیا هم خوساته هاشون رو بر اساس آنچه دارن تغییر میدن.
کی میگهها عنوان سفر دانشجوییتون بود ! ۱۳ تا دختر! یادت رفته؟
گفتی ادامه دارد!
حسش نیست رایان جان! انگار پریده، حسش رو می گم. امیدوارم دوباره بشینه... :)