بهترین بادام را می خوری. از شیرینی, اولی را نجویده دومی را به دهان می بری, بعد سومی و چهارمی و... مثلا به دهمی که می رسی دهانت پر از بادام های شیرین و خوشمزه است که زیر دندانت تلخی را می فهمی! تا می آیی به داد خودت برسی این تلخی به همه ی شیرینی ها ریسیده و کاری غیر از با عرض پوزش بالا آوردن برایت باقی نمی مامند! حتی اگر همه ی همه ی آن بادام تلخ را دور بریزی باز هم همه ی آن شیرینی ها تلخ شده اند!
پ ن: به تشابه آدم ها و بادام ها پی می برم!
آیکون طرف داره غش میکنه از خنده!!!
به خدای قسم که راست گفتی خاموش!!! اینچنین است خاموش!!!
متاسفانه.
به قول الی جون درس پس دادیم :)
تشبیه قشنگی بود
مرسی :)
فکر نمی کنی این به خاطر قدرنشناسی ما باشه که همیشه داریم بدی یه نفر را بسط می دیم به بقیه. حالا هر چی طرف خودش را بکشه که نه این جوری که فکر می کنی نیست ما چون یه تجربه تلخ ذهنمون را بدجوری درگیر کرده از همه چیز و همه کس نا امید میشیم (یه جورایی توبه می کنیم از بادوم خوردن)
فکر می کنم که طعم تلخ غالب باشه! حتی اگه نسبتش یک به ده باشه :)
می دونی یاد این ضرب المثل افتادم که همیشه ورد زبون خانوماس: "همه مردا سر و ته یه کرباسن" و یاد موقعیت دردناکی که هر کدوم از ما خانوما ممکنه خدایی نکرده یه روزی درگیرش بشیم که تا طرف بهمون نارو می زنه یا بعضی خانوما به محض اینکه می بینن شوهرشون اون چیزی نبوده که می خواستن و کارشون به طلاق می کشه از مرد جماعت حالشون به هم می خوره و با همه مردا قهر می شن و این خیلی خوب نیست. (فکر می کنم همین چند روز پیش داشتیم در موردش حرف می زدیم)
خب آره اما یه ضرب المثل دیگه هم داریم:
مار گزیده از ریسمان سیاه سفید هم می ترسه...
حق بده نایری حق بده!
به نظر من آدما و بادام ها مشابه نیستند.
تو هم به صرف خوردن یه بادام تلخ، از بادام خوردن توبه نمی کنی..
وقتی به همون بادامهای شیرین اولیه راضی باشی و زیاده روی نکنی، به طعم تلخ بعدیش هم نمی رسی..
هر چه شیرینی یک آدم بیشتر باشد مصاحبت با او وسوسه انگیز تر است و وای به وقتی تلخ شود تلخ تلخ تلخ!!!!!