لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

الوعده وفا!

اولین عکسی که از آقای شاپور دیدم:  (کتاب "اولین تپش های عاشقانه ی قلبم" فروغ) (همان که میگفتم اگر امروز بود پیشانی هاشان را به جای سرشان به هم می چسباندند به جای زل زدن به دوربین به هم زل می زدند)

 

 

عکسی که در کتاب "قلبم را با قلبت میزان می کنم" "کاریکلماتور" آقای شاپور دیدم:  

 

 

 

 

به من حق بدهید که نشناسمش! 

 

 

 

تبلیغ نوشت: بازهم هست٬ مخصوصا کاریکاتورهای شاپو٬ بعد ها می گذارمش٬ همه به لای لای سر می زنند شما چه طور؟!

نظرات 3 + ارسال نظر
رویا سه‌شنبه 24 شهریور 1388 ساعت 05:59 ق.ظ

می گم خاموش نمی شد اونا پیشونی هاشون رو به هم بچسبونن و زل بزنن تو چشای هم ولی زاویه ی دوربین از پایین باشه؟

این دیگه به عهده ی عکاسه !

رایان سه‌شنبه 24 شهریور 1388 ساعت 07:47 ب.ظ

کاملا حق با شماست!

مرسی بابت اجابت وعده.

خواهش

شابلوط چهارشنبه 25 شهریور 1388 ساعت 08:38 ب.ظ

میگما ! خودمونیم فروغ چطوری عاشق این آقا پرویز شده ! با این ابروهای قمچیلی :))

شاید هم به خاطر ابروهاش بوده که بعد طلاق گرفته ;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد