لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

...؟!

علامت سوال را که می گذارم بدون تعجب٬ خودم را باید برای روزگار تعجب و غیرقابل باور آماده کنم.

    

وقتی حرف هایی هست برای گفتن اما کلمه ای برایش پیدا نمی شود و فکر می کنم این حس را هیچ کس تجربه نکرده است٫ و فقط من٫ شاید برای لحظه ای حسش کرده ام -اگر نه که تابه حال کلمه ای برایش ساخته بودند- آن وقت است که مجبور می شوم دچار این سه نقطه های لعنتی شوم.

نظرات 2 + ارسال نظر
شاراد دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 09:00 ق.ظ http://sharad2.persianblog.ir

سلام
باز خوبه وقتی به سه نقطه دچار می شوی که کلمه ای برای گفتن پیدا نمی کنی!
من مشکلم اینجاست که کلماتی پیدا می کنم - یا خودشان پیدا می شوند- که بصورت اتوماتیک تبدیل می شوند به سه نقطه!!
ارادتمند٬ یه شاهین خود سانسور!

سلام
شاراد جان من وقتی به این جور مسائل می رسم کلا چیزی نمی نویسم!!!
آیکون: یه خاموش سوپر سانسور

مه شب سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 05:32 ب.ظ

اصولا ادم های مجنون کلمه ای برای گفتن احساساتشان ندارند . نکنه مجنون شدی؟

مجنون که نه خیلی زود است... اما وقتی به جنون فکر می کنم این مدلی می شوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد