لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

مرا...

قصه نیستم که بگویی
نغممه نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن

              

 

             احمد شاملو

نظرات 7 + ارسال نظر
خفاش سیاه دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.blackbat.blogsky.com

خیلی قشنگ بود. مصداق ابن روزگاره.
ضمنا جمله برای دیدن شب هم خیلی زیبا بود. ساده اما پر.
موفق باشی.

مرسی

رایان سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 08:07 ب.ظ

خاموشی رو چطور می‌شه فریاد کرد؟

خاصیت خاموشی اصلا همینه! :)

رویا چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 11:26 ب.ظ

فریاد خاموش خیلی تلخه..

خیلی خاموشه!

مه شب یا مهشب پنج‌شنبه 21 آبان 1388 ساعت 06:22 ب.ظ

خیلی برام جالبه که ما هر کدوم پر از مشکلات بی سروتهیم اما تا حرف دل میشه همه سیاسیش میکنند
آیا تنهایی درد مشترکمان نیست؟ یا هزاران درد دیگر؟ یا هزاران غریبی وغربت روزهای بی او؟

این خاصیت شاملو هست
این که می شه گفت مرد سیاسته!
و از شعرهاش چنین برداشت هایی پر رنگ تره!
اما نه برای من و تو :)

مهشب یا مه شب پنج‌شنبه 21 آبان 1388 ساعت 09:47 ب.ظ

یعنی اگه نمی گفتی که از شاملو نظرات فرق می کرده؟
نه به نظرم همه چیز شده بازی پوچ سیاست و...

به نظر من بهتر بود من قسمت نظرات رو می بستم٬ چون این پست تو بود اما باز به همین دلیل که پست تو نظراتش رو نبستم :)
و بهتر بود نسبت به بعضی چیزها واکنش نشون ندی مثل سیاست٬ این خیلی بهتره ;)

هستی پنج‌شنبه 21 آبان 1388 ساعت 11:03 ب.ظ http://ghamangiz.com

سلام
نمیدونم چی بگم فقط اینو میدونم خاموشی قشنگه اما خاموشی که همراه با حیات ادمی باشه نه خاموشی بی انتها کمی روشن باش

سلام
ممنون که نظر گذاشتی :!

داش آکل چهارشنبه 27 آبان 1388 ساعت 11:13 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

اینو شهرام ناظری میخونه. خیلی زیباست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد