خب آدم هایی که کنار هم نیستند٬ یا آن که نباید کنار هم باشند... اگر یک روزی٬ یک جایی٬ کاملا اتفاقی کنار هم بایستند٬ یا راه بروند٬ یا حتی برای چند لحظه هم که شده به چشم های هم خیره شوند٬ به همه چیز فکر می کنند الا کنار هم بودن... اصلا انگار کنار هم نیستد٬ فکر می کنی به چشم هم خیره شده اند اما به مصیبت های امروز٬ دیروز٬ فردا٬ و همه چیز خیره شده اند الا به چشم های هم
انگار چشم هایشان آینه ی دق هم دیگر است.
سرانجام آدمهایی که اتفاقی در کنار هم می ایستند،همین است. اتفاقی از هم دور می شوند. توقع بیشتری نیست. باید آرام بود و صبور..
ولی یک نظریه هم وجود دارد که: " هیچ اتفاقی، اتفاقی نیست!"
پی نوشت: خب دیگه این هم نوعی خوددلداریه!
خصوصی که نداره.
ایمیل هم که کار نمیکنه.
چطوری باید حرف خصوصی رو بزنم اونوخ؟
تأییدیش کردم...!
برام بگو که رایان خصوصی چی گفت .خب؟
این پست قبلیت به پاس خیلی گذشتست؟
رایان جان می فرماین ایمیل کردن جی میل بنده هم باز نمی شود!!!
گفتم که گذشته، خیلی گذشته... (نگران نباش)
حالا شاید شما ایمیلت بالا نیاد
شاید بخندی ولی به نظر من خنده دار نیست
ازت پرسیدم نکنه شما یهودی باشی؟
اگه هستی بگو شاید بخام مصلجتی به یهودیا تند بشم رعایت کنم. همین.
خب بهم نخند.
نه اسمتو میدونم.
نه دین و ایمونت رو!
و صد در صد مطمئن باش در هر شکلی برا من خاموش هستی.
خاموشی عزیز رایان.
می دونم خیلی گذشتس.
نگران نیستم میخواستم بدونم واقعا به پاسه؟
نه پس به شوته؟!
خب دختر خوب به پاسِ دیگه D;
سلام .زیباست وبلاگت.آرزوی موفقیت.گلم لینکت میکنم
دوست دارم بیشتر باهات آشنا بشم
۰۹۳۶۴۳۶۳۶۳۷