لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

دل بهانه گیر

دلم همه چیز می خواهد غیر از تمام حرف هایی که شنیدم و به روی خودم نیاوردم! 

 تمام بی محلی هایی که دیدم و در جوابش لبخند زدم و گفتم شاید نمی فهمد همه ی با محلی هایم را! خب تقصیر خودش نیست دیگر نفهم است!!!! 

 

داشتم می گفتم... دلم اگر یک آغوش گرم نخواهد یا یک صدا که بگوید دوستت دارم، لابد می گویند مریض است! نه این که دلم این ها را نخواهد که بدجور دیوانه شان است اما خب دلم یک چیزهای خیلی خیلی مهم تر هم می خواهد که برای لحظه نیست! دلم یک بغل آینده ی امن می خواهد. 

 

 

دلم تغییر یا در روند زندگی یا ... 

 

 دلم یک وبلاگ جدید هم می خواهد! اما خب دل و دماغش نیست... این یکی را هم به زور تا به حال حذفش نکرده ام!

نظرات 3 + ارسال نظر
دامون سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 10:11 ب.ظ http://www.damun.blogsky.com

همه اینهایی را که گفتی اونقدر عمیق میفهمم که کلمات برای بیان موافقتم با کلماتت کم می آورند...
نیاز برای تغییر در هر شکلش چیزی هست که این روزها من هم به اون مبتلا شدم...

پس هم دردیم...

رایان چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 10:25 ب.ظ

فدای دلت. انشالا به مراد دلت برسی.

خدا از زبونت بشنفه!!!

یه رهگذر چهارشنبه 5 اسفند 1388 ساعت 01:56 ق.ظ

وبلاگ قشنگی داری موفق موید و پیزور باشید شما وتمامی دوستانتون برام دعا کنید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد