لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

بد دردیه

چرا وقتی کاملاً فراموشت کردم

باید این سردرد مزخرف بیاد سراغم و امروز رو به یادم بیاره

چرا ناخودآگاهم دست از سر این مثلاً خودآگاهم بر نمی داره

توی این چند سال از وقتی تصمیم گرفتم فراموشت کنم به فراموشی عادت کردم.. به خدا تو اوج جوونی، مسائل روزمره ام رو فراموش می کنم نه بابا اصلاً روزمره چیه، حرفی که می خوام بزنم رو هم فراموش می کنم و توی لامصب از ذهنم پاک نشدی..

نظرات 3 + ارسال نظر
-:- مریم -:- جمعه 11 شهریور 1390 ساعت 12:27 ق.ظ http://http://myeshghe.blogsky.com/


... ... ا.و.و.و.و.و.و.و.و.ول ... ...

-:- مریم -:- جمعه 11 شهریور 1390 ساعت 12:29 ق.ظ http://http://myeshghe.blogsky.com/


سلام عزیزم ... خوبی ... آپت رو خوندم کلافه بنظرمیرسی...

ی جورایی باهم هم دردیم...

خوشحال میشم به خط خطی های منم سر بزنی ... تازه آپ کردم

منتظرتم ...

موفق باشی ... درپناه حق ...

ع.خ جمعه 11 شهریور 1390 ساعت 02:53 ق.ظ http://www.jump.blogsky.com

امان از این سردرد...نه سالمی نه مریض...واقعا آدمو از زندگی عقب میندازه از احساسات...سریعتر برو دکتر جلوشو بگیر و الا بعد بدن که عادت کنه روحم عادت به درد میکنه و بد ترین عوارضش اینه که دیگه از لذت بردن لذت نمیبری...ایشالا که به اینجاها نرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد