واگذار شد به خدا
این جا اگر بیایی
تعبیر خواب هایم که هیچ
تعبیر بیدارهایم هم
به چشم می بینی
همیشه می گفتی
که خواب های من بی سرو ته اند
خواب دیده بودم که آمده ای
و سرت
ته چاهی تکان می خورد
باورت از سر همه ی خواب هایم زیادی است
باور کنی یا نه
ته این زندگی
به خواب های نیم بسته ی من
گره خورده است...
دنبال سر و ته این شعر هم نگرد
که همه، ترجمان خواب های بی سرو ته من اند
چقدر بی سری خوب است؟!
و بهتر بی سر و ته بودن!
خیلی قشنگ بود:
باورت از سر همه ی خواب هایم زیادی است
مهشب جان
آر یو خودت؟!!
واقعا یادم نمیاد خودم بوده ام یا نه؟
فقط الان که این شعر را خواندم نظرات را باز کردم تا بگویم خیلی قشنگ بود:باورت از سر همه خواب های من زیادی است!
شاید برای پاک کردنش ،خودم را دارم پاک می کنم؟
همه چیز از یاد آدم می ره :|
اما مگه قرار نبود یادش همیشه یادش باشه؟
خیلیییییییییییییییییییییییی چیزهاااااااااااااااااا قرار بود...