لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

از تو می ترسیدم، از بس که خوب بودی!

وقــتی همه چیز خوب است میترسم !


مـن به لنگیدن یک جای کار عادت کرده ام


نظرات 2 + ارسال نظر
میثم سه‌شنبه 12 مهر 1390 ساعت 12:02 ق.ظ

می بینم که نمی بینم

چشم ها را باید شست

رایان چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 08:14 ق.ظ

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد