فردا، یه روز دیگه است!
.
.
.
.
.
.
.
به خاطر یه سری مسائل از گفتن یه سری دیگه مسائل معذورم!
1 اسفند
.
.
.
.
.
مسئله اینه که اغلب فکر می کنیم مشکل از فرستنده است و هیچ وقت به گیرنده دست نمی زنیم.. حتی یک درصد هم احتمال چنین مشکلی رو نمی دیم...
2 اسفند
.
.
.
.
.
.
کشف امروز من: "اشتباه های ناخواسته ی یک دفعه ای، که خبرت نمی کنند، هر چه قدرهم کوچک، از اشتباه های بزرگ دانسته، دردناک ترند!"
3 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
.
نگران نباش.. همه چیز درست می شه یا حداقل درست نشه، تموم می شه.. همه چیز!
4 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
.
کرم درون بعضی آدم ها از برون هم نمایانه، کافیه فقط کمی دقتمون رو ببریم بالاتر!
5 اسفند
.
.
.
.
.
.
به پیوستِ!!! آن که هر چی بگم جز هذیونی بیش نیست، ترجیح می دم حرفی نزنم!
بعد نوشت: شب باشد، باران ببارد، تب داشته باشی.. گاه به گاه هم شعری عاشقانه دریافت کنی از یک عزیز... آقای قاضی صحبت دیگه ای ندارم!
6 اسفند
.
.
.
.
.
یک وقت هایی، یک نوشته، هر چه قدر هم ساده.. برای دقایقی هم که شده در شک نگهت می دارد!
"خوب و خوش و سلامت"
چند بار تکرارش می کنم که برای گوشم آشنا بشود لااقل
7 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
به خودم می گویم، گاهی که آرزویت می کنم، شبه آرزوست..
ای ارتباط بی ربط در این دو دنیایی که هیچ کدامشان به مذاقم خوش نیامد!
پی نوشت: انسان و بی تضاد؟
پ.ن: چه قدر خوب است که آدم تب داشته باشد
اصلاً همه چیز را می گذارد به حساب تب داشتن
هذیان های گاه و بی گاهش را، اشک هایش را، کفر گویی هایش را، نمی دانم هایش را!
و چه قدر سخت است، هذیان و اشک و کفر و نمی دانم های گاه و بی گاه بدون آن که تب داشته باشی!
8 اسفند
.
.
.
.
.
تلاش برای پیشترفت عالیه.. ولی نه به قیمت تخریب دیگران!
سکوت می کنیم، تا آن جا که می توانیم!
9 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
چند وقتی است که روحم را جایی، جا گذاشته ام.. جایی شلوغ!
10 اسفند
.
.
.
.
.
.
دلت به حال اطرافیانت نمی سوزد، برای خودت بسوزد.. کمی دیگر از خودت عقب می افتی بدجور!
از خودِ واقعی ات که خوب بود و شاد و مهربان و دوست داشتنی!
پی نوشت:امشبم گذشت و کسی ما رو نکشت
من هم عشق سیاهمُ سوت می زنم تا خوابم ببره!
12 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
خودم رو برای چند وقتی می خوام دور بریزم.. همین!
باید سعی کنی همه چیو ول کنی
بدویی
بنددازی بدویی
تا انتها
بدویی تا انتها
انتها
انتهای الک..
نه! نه! انتهای همه چیز...
انتهای الکی
انتهای الکی
انتهای الکی
انتهای الکی
انتها
انتها
انتها
انتها
انتها
انتها
انتها
انتها
انتها
انتها
انتها
انتها
یک آدم کور حتی اگر عاشق آدم هم باشه دو زار نمی ارزه. چون اون عاشق تصویری شده که هیچ ربطی به آدم نداره.
آدمی زخم خورده ی فنای خویشه!
14 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آدم از فرداش بی خبره
همین، خواستم بگم به امروز مطمئن نباید بود
چه خوب باشه چه بد!
پی نوشت هم دارد: این جهانی که همه اش مضحکه و تکراره!!!!
16 اسفند
.
.
.
.
.
.
توی هستی پیچ اضافه آوردم!
نمی دونم این پیچ...
مال بودِ یا نبود!
.
"اگر بخوای من، منی بشم که تو می گی، پس دیگه من، من نیستم"
خسرو شکیبایی
یک هو یک چیزی می خوانی می گویی خودش است، مخصوص همین لحظه، همین حس اصلاً همین آدم.. بعد می افتی سر یکه به دو با خودت که باید بگویمش.. باید یک جور بخواندش! وای به روزی که شد آن چه نباید می شد! تازه این آخرش نیست که.. فکر کن اصلاً اشتباه می کردی، نه تنها مخصوص آن لحظه نبوده که مخصوص همان حس هم که هیچ اصلاً مخصوص آن آدم هم نبوده است.. اشتباهی اشتباه گرفته بوده ای... یک اشتباه محض!
17 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
.
یک هدیه به خودم بدهکار بودم.. تمام سعیم در این بود که آخر زنانگی باشد! امروز را برای خودم، خودم به تنهایی جشن گرفتم.. تمام حسم را جشن گرفتم.. کاری که هر کداممان برای خودمان، بی هیچ دخالتی از سوی دیگری باید، باید، باید، انجام می دادیم.. وجودم رو با تموم وجود جشن گرفتم.. همین!
18 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
انسان یاد بگیر خودت برای خودت کافی هستی، بقیه آدم ها بهانه اند! بهانه های خوب، خیلی هم خوب، اما خودت برای خودت کفایت می کند!
19 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
.
سه دسته از آدم ها، نه آن که مطلق باشد ها، نه! بهتر است بگویم بعضی از آدم ها در طیف میان این سه دسته جا می گیرند!
آدم هایی که خوب حرف می زنند
آدم هایی که خوب حرف می زنند و حرفِ خوب می زنند
آدم هایی که خوب حرف می زنندو حرف خوب می زنند و خوب عمل می کنند به خوب هایشان...
و چه خوب می شد اگر آدم های خوب خیلی بیشتر بودند، خیلی خیلی بیشتر!
پی نوشت:حالا بیابید پرتقال فروش را
20 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
می دونی بعضی ها بی ریشه ان و پوست کلفت برای همینه که درد نمی کشن!
اما تو نازکی و باریشه های سخت، همینه که درد داره..
دوباره بند رو سفت تر می بنده تا شاید بتونه اشک من رو دربیاره!
احساس اسارت داشت خفه ام می کرد..!
22 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
.
در زندگی دو تراژدی وجود دارد: اینکه به آنچه قلبت میخواهد نرسی و اینکه برسی!
"جورج برنارد شاو"
.
اینایی که سرخودشون معطلن، مشکلشون دقیقاً با خودشونه یا با اطرافیانشون؟!!!!
25 اسفند
.
.
.
.
.
دقت کردین هر کسی دنبال یه نفر می گرده تا هرچی زر زر می کنه رو به زور بچپونه تو مغزش و بفهمونه! هیچ وقت دنبال کسی نیست که بشینه یه دل سیر به حرفاش گوش بده و سعی کنه بفهمه چی می خواد بگه..
نه! گشتم نبود، نگرد نیست..
تازه داشتم می فهمیدم که فهم من چه قدر کمه!
عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم..
دیوونه کیه
عاقل
جونور اون هم تازه از نوع کامل!
آوردی حیرونم کنی؟
دیدم................ به خدا که دیدم!
گفتی ببند چشماتو.
بزن بریم..!
26 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
امروز روز خوش یمنی بود، با تمام بدشانسی هایش، با تمام بغض ها و نمی دانم کاری هایش!!! امروز باید خوش یمن می بود، پس بود.. یک کلام!
پی نوشت: تازه دیدم که دل دارم، بستمش!
28 اسفند
.
.
.
.
.
.
.
salam khoshhal misham age weblog lalaeye mana link konid taghriban mishe goft 2tamon ham mese hamim rasti mikham ba shoma bishtar ashna besham age emkan dare rasti montaze javab shoma too weblogam hastam dosetoon darm ziiiiiiad
سلام خوبی
کجای قالبتو میخای دستکاری کنی ؟ من درست متوجه نشدم !
سلام، مرسی
).. بعد پایینش نوشته "تماس با من"، همون جایی که باهاتون تماس حاصل فرماییدم..
همون جایی که وقتی وارد شناسمه ی صاب وبلاگ می شیم.. یه عکس می ذاره از خودش (مثلاً با یه کلاهِ خیلی خاص
البته مشترک مورد نظر دیر جوابیدن، خودم یافتم..
عه!
تولدت مبارک
تفلدِ عید شما مبارک
صد سال به این سال ها
گفتی امشب بغض داری اما نتونستی اشک بریزی.. بهت پیشنهاد می کنم پست های اسفندت رو بخونی کلمه به کلمه اش رو، نه اصلا یکیش رو هم بخونی کفایت می کنه. اشک من رو که در آوردن تو رو که تمومشون را حس کردی رو نمی دونم.
هیچ جای اینترنت هیچ جاش به اندازه اینجا برام آشنا و شیرین و تلخ و شور وووو نیست. خیلی بهم چسبید بعد از مدت ها. مرسی.. شاید اینکه کمتر به اینجا سر میزنم به همین دلیل باشه که تحمل خوندنشون خیلی سخته.. اینکه بخوای فقط زار بزنی. اینکه یه پستی را داری می خونی و همینجور که داری بهش آفرین می گی و یه جوونه هایی از امید را حس می کنی چند برابرش واقعا چند برابرش تو دلت خالی بشه از هر چی که بودی و هستی متنفر شی. حداقل تعبیر امشب من که اینطوری بود.
وای خاموشی بهت تبریک می گم. این تنها چیزیه که ازم ساخته اس...
الان اصلا نمی دونم حالم خوبه یا نه..
موفق شدم ناییری عزیز
حالت خوبه، خوب هم نباشه خوب می شه چون خودت خوبی ;)
امید خیلی خوبه، آفرین هم همین طور، خالی شدن دل هم علامت بدی نیست ولی تنفر... واقعاً نمی دونم چی بگم..