لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

نشان آزادی


مرد زندانی می خندید
شاید به زندانی بودن خویش
شاید هم به آزاد بودن ما...
راستی!
زندان کدام سوی میله هاست؟

"چه گوارا"