لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

من رو با تنهاییام تنها بذار




شب آتیش بازی چشمای تو یادم نمی ره



.

.

.

هیزمی که شکست من بودم

آتشی که نمُرد دوری بود

همه ی روزهای بعد از تو

مرگ در چار شنبه سوری بود

.

.

.



ای نخورده مست

لحظه ی دیدار نزدیک است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد