لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

این اولین نگاهی نیس که بهت خیره می شه و حتماً آخریش هم!!!!

کاش آدم ها همون قدر که از دروغ شنیدن متنفر بودن از دروغ گفتن هم!

کاش دروغ حناق بود. تا همون قدر که شنیدنش سخته گفتنش هم سخت باشه..

.

.

.

حذف شد!

.

.

.

به خیابون.. به عبور مرور شبونه ی این شهر خیره می شی و مطمئنی که دلتنگ می شی.. دلتنگ عبور آدما بدون این که حتی یه سر ناخون توی نگاهشون بفهمی که تو هم هستی.. از اتفاق همین خوبه. همین خیلی خوبه!!!