لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

درددل یا درد گِل

 خدا رو شکر تونستم گیرش بیارم و یه روز دیگه روش کار کردم و چند ثانیه (خدا وکیلی راست می گم) قبل از اعلام نمره تحویلش دادم... مرسی از دلگرمی همگی 

 راستی عیدتون هم مبارک   


چه آدم مشکل داری مثل من از سر صبح تا دم غروب پشت کامپیوتر می شینه و تموم هم و غمش رو میذاره سر یه برنامه و تازه هر دفعه هم که خسته شد به جای استراحت می ره سراغ جزوه هاش که از وقت استفاده ی مفید کرده باشه و بعد یه هو می فهمه که ... پخ! برنامه پریده و دستش به هیچ جا بند نیست! تازه اون هم برنامه ای که یه روز تمام دیگه اش رو هم غیر امروز سرش گذاشته بوده و... بعد از این همه کار و خستگی و پرت شدن کارش و گرسنگی مضاعفش٬ سر افطار به جای این که بره افطار بخوره نشسته و داره پست می نویسه! 

به من بگید اگه عقلم رو از دست ندادم پس چرا این جا نشستم؟! 

لااقل اگه این رو نمی گید یه خرده دلداریم بدید به شدت مثل ...ی شدم که گیر کرده تو گِل!