لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

من خواب دیده ام

نیش هایت که تا بناگوش باز بود را تعبیر می کنم به رنجی که در دلت یا دلم، اصلاً چه فرق می کند؟ غمی که هست... غمی که نباید می بود!