لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

تا به تا



رفیق تعریف ندارد. حرمت دارد!

به هرکسی نباید گفت

سرش داد بزنی؛ بیداد نمی کند!

می نشیند به همه ی همه اش گوش میدهد؛ آخر، خوبِ خوبِ خوب می داند که هیچ کس را جز او نداری!

رفیق را می گویم!

نه یک دوست معمولی در یک جای معمولی با یک حال معمولی.

رفیق بودن کشک نیست که بسابیش!

ناز نمی کند که نیاز کنی.. دلخور نمی شود که دلجویی کنی.  آدمی است با دلی به وسعتِ بی نهایت بار.......

رفیق سنگ راهت نیست.. همراهت هم نیست.. خودِ خودِ راه است که باید بپیماییش.. که می گسترد تا برسی.



پی نوشت: اگر یکی از این ها را داری؛ بی رو در بایستی باید بگویم: خوشبخت ترین آدم روی زمینی!


نظرات 1 + ارسال نظر
مه شب سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 07:31 ب.ظ

رفیق خودِ خودِ راه است که باید بپیماییش.. که می گسترد تا برسی.

من یکی از این ها را دارم؛ بی رو در بایستی باید بگویم: خوشبخت ترین آدم روی زمینم!

فکر کردی این تعریفا بدون تجربه ان؟
نه خیر خانوم خانوما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد