از این جا تا به بیرجند سه گداره
گدار اولین نقش، نقش، نقش و نگاره
گدار دومی مخمل بپوشُم
گدار سومی دی، دی، دیدار یاره
.
گل زردُم
همه دردُم
ز جفای تو شکوه نکردُم
تو بیا تا دورِ تو گردُم
آآآآآآآآآآاه
ای یارِ جانی، یارِ جانی
دوباره برنمی گر دَد دیگر جوانی
.
.
.
.
بیا تا گندم یک خوشه باشیم
بیا تا آب یک رو رو رو رودخونه باشیم
یکی صوفی شویم اندر خرابات
یکی جاروکش می می میخونه باشیم