لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

کاش بیدار نمی شدم..

تو آمدی ز دورها و دورها

ز سرزمین عطرها و نورها

.

.

به راه پرستاره می کشانی ام

فراتر از ستاره می نشانی ام

نگاه کن

من از ستاره سوختم

 .

.

چه دور بود پیش از این زمین ما

.

کنون به گوش من دوباره می رسد

صدای تو

.

.

کنون که آمدیم تا به اوجها

مرا بشوی با شراب موجها

مرا بپیچ در حریر بوسه ات

.

مرا دگر رها مکن

مرا از این ستاره ها جدا مکن

 .

.

صراحی دیدگان من

به لای لای گرم تو

لبالب از شراب خواب می شود

نگاه کن

تو میدمی و آفتاب می شود

نظرات 1 + ارسال نظر
mah دوشنبه 27 خرداد 1392 ساعت 09:42 ب.ظ

نگاه کن من از ستاره سوختم
کنون که امدی دگر مرا رها مکن
شاید فقط هم به خواب بشه چنین شاید!

اوهووووووووووم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد