لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

من خود آن سیزدهَم!

به نظر من خیلی مسخره است (لااقل برای من) از کسی که دوستش دارم بخواهم همیشه راستش را بگوید.. اصلاً شرط صداقت برای دوست داشتن شرط بیهوده ای است.. هرچه قدر هم شیک، اما بیخود است. خوبِ خوب می دانم که با اولین حقیقتی که به مزاجمان خوش نیاید رابطه مان ضعیف و ضعیف تر می شود.. اصلاً جایی که رابطه اهمیتی ندارد آدم راستش را می گوید.. آدم تلاشی برای خاطر نگه داشتنش نمی کند. جایی که رابطه مهم است... خیلی خیلی مهم، آدمیزاد خطر دروغ گفتن را می پذیرد.. جایی هم که اهمیتی نداشته باشد می گویدد گور ...َش و واقعیت را طوماروار لیست می کند، با گستاخی هرچه تمام تر :|
نظرات 2 + ارسال نظر
ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 26 فروردین 1393 ساعت 04:07 ق.ظ

اتفاقا یه چند روز قبل یه پستی از خوره کتاب می خوندم تو فیس بوک که همینا رو می گفت! حالا تو بپرس نویسنده اش کی بود؟ مگه حافظه آلزایمری من یاری می کنه! اصلا شایدم خودت بودی

ای جلب.. نکنه تو ادد لیستمی و من خبر ندارم :))))))))

ماهی سیاه کوچولو شنبه 30 فروردین 1393 ساعت 06:19 ق.ظ

می بی یس، می بی نات :-))

هاهاها :)))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد