لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

نخستین آغاز و آخرین انجام 2

تازگی ها یه قبیله ای  کشف شده که توی زبون ساکنینش فعل گذشته یا آینده ندارن یعنی اصلا درک درستی از گذشته ندارن و به معنای واقعی کلمه در زمان حال زندگی می کنن شاید تنها درکشون هم از آینده اینه که اگه چیزی نخورن تلف می شن شاید هم نه همین جوری تا چیزی گیرشون میاد می خورن هر چه پیش آید خوش آید.

حالا به نظرتون فقط در زمان حال زندگی کردن خوبه یعنی همه چیز باد هوا ؟ یعنی همون هرچه پیش آید خوش آید ...!!!

من که نمی تونم چنین چیزی رو قبول کنم. نمی تونم به خاطر چیزهایی که داشتم و حالا ندارم حسرت نخورم نمی تونم به خاطر چیزهایی که قراره از دست بدمشون نترسم.

من کمی اکسیر جوانی جاوید احتیاج دارم... کسی سراغ نداره؟