لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

نخستین آغاز و آخرین انجام

زنی که خود را چنان می آراید که زشت تر از آن چه هست می شود و نفرت انگیز، با زنی که به فریبِ هنر، زیبایی های خیره کننده ای در چشم و ابرو و لبخند و اندامش می آفریند که نیست، در احساس و هدف مشترک است*.

--------------

حسرت از گذشته،بیزاری از حال* و ترس از آینده!!!

   

پ. ن1: دیروز به این مسئاله پی بردم که من همه چیزم متعلق به گذشته هاست....

پ.ن2: می ترسم که آینده همین چیزهایی هم که برام مونده باز هم متعلق به گذشته ها بشه و هیچ چیز از منِ من باقی نمونه

   

  

  

  

 

*دکتر علی شریعتی