لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

پیشنماز

 

آمد درست زیر شبستان گل نشست

دربین آن جماعت مغرور شب پرست
  

یک تکه آفتاب نه یک تکه از بهشت

حالا درست پشت سر من نشسته است

 

"چادر نماز گل گلی انداخته به سر"

افتاده از بهشت بر این ارتفاع پست
 

این بیت مطلع غزلی عاشقانه نیست 

این چندمین ردیف نمازی خیالی است
 

گلدسته اذان و من های های های

الله اکبر و انا فی کلِّ واد ... مست
 

سبحان من یمیت و یحیی و لا اله
الا هو الذی اخذ العهد فی الست

 

(یک پرده باز پشت همین بیت می کشیم)
او فکر می کنیم در این پرده مانده است

 

.........................................................

سارا سلام ... اشهد ان لا اله ... تو
با چشمهای سرمه ای ... ان لا اله ... مست

 

دل می بری که...حی علی ... های های های
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست

 

بالا بلند! عقد تو را با لبان من
آن شب مگر فرشته ای از آسمان نبست

 

باران جل جل شب خرداد توی پارک
مهرت همان شب ... اشهد ان ... دردلم نشست

 

آن شب کبو ... (کبو) ... کبوتری از بامتان پرید
نم نم نما (نما) نماز تو در بغض من شکست

 

سبحان من یمیت و یحیـــــــــــــی و لا اله
الا هو الـــــــــــــذی اخذ العهــــد فی الست

 

سبحان رب ، هر چه دلم را ز من برید
سبحان رب ، هر چه دلم را ز من گســــست

 

سبحان ربی الــ ... من و سارا .. بحمده
سبحان ربی الــ ... من و سارا دلش شکست

 

سبحان ربی الــ ... من و سارا به هم رسیــ...
سبحان تا به کی من و او دست روی دست؟

 

زخمم دوباره وا شد و ایاک نستعین
تا اهدنا الــ ... سرای تو راهی نمانده است

 

مغضوب این جماعت پر های و هو شدم
افتادم از بهشــــــــــــت بر این ارتفاع پست

 

...............................................................

(یک پرده باز بین من و او کشیده اند
سارا گمانم آن طرف پرده مانده است) 

 

 

دکتر محمد حسین بهرامیان