بهم گفت "داری فرار می کنی..."
آدم فراری همه اش پشت سرش نگاه می کند. آرام و قرار ندارد.
دوست دارم بشوم اویی که مدام به جلو چشم دوخته است
همانی که پروانه می گیرد.. همانی که اتفاقاً با هزار شوق هم می دود
هر دو می دوندها..
ولی شده ام پروانه ی مفلوک که هی بال می زند؛ که هی بال بال می زند!