لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

لابه لایِ لای لایِ دل

و ندا آمد لب بسته بپوی "سپهری"

کاش بیدار نمی شدم..

تو آمدی ز دورها و دورها

ز سرزمین عطرها و نورها

.

.

به راه پرستاره می کشانی ام

فراتر از ستاره می نشانی ام

نگاه کن

من از ستاره سوختم

 .

.

چه دور بود پیش از این زمین ما

.

کنون به گوش من دوباره می رسد

صدای تو

.

.

کنون که آمدیم تا به اوجها

مرا بشوی با شراب موجها

مرا بپیچ در حریر بوسه ات

.

مرا دگر رها مکن

مرا از این ستاره ها جدا مکن

 .

.

صراحی دیدگان من

به لای لای گرم تو

لبالب از شراب خواب می شود

نگاه کن

تو میدمی و آفتاب می شود