-
وقتی می فهمی با کسی باید باشی که دوست داره نه کسی که دوستش داری!
یکشنبه 22 بهمن 1391 22:17
گاهی بعضی ها با ما جور در می آیند، اما همراه نمی شوند، گاهی نیز آدم هایی را می یابیم که با ما همراه می شوند اما جور در نمی آیند. برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم که دوستمان نمی دارند، همان گونه که آدم هایی نیز یافت می شوند که دوستمان دارند، اما ما دوستشان نداریم. به آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان بر می...
-
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست
شنبه 21 بهمن 1391 03:51
همه از مرگ می ترسند من از زندگی سمج خودم* پی نوشت1: این رو امروز فهمیدم! پ ن2: ادامه ی مطلب! *صادق هدایت چه چیزی لازم است تا در این سیاره بتوان در آرامش با یکدیگر عشق بازی کرد؟ هر کسی زیر ملافه هایت را میگردد هر کسی در عشق تو دخالت می کند چیزهای وحشتناکی می گویند در باره ی مرد و زنی که بعد از آن همه با هم گردیدن همه...
-
غیر مردن
چهارشنبه 18 بهمن 1391 01:16
ماییم و آب دیده در کتج غم خزیده بر آب دیده ی ما صد سنگ آسیا کن . . خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن دردی است... ....... خالی خمم فتاده ز صافی می خواهی به شعر نابت مهمان کنم ...... در بستن پیمان ما تنها گواه ما شد خدا تا این جهان بر پا بود این عشق ما بماند به جا! .. به یاد یاری خوشا قطره اشکی . از این غم چه حالم نمی...
-
کبوتر بر لب بوم
شنبه 14 بهمن 1391 23:39
بالای بومی کفتر پرونی شستت بنازم لیلی جان خوب می پرونی
-
وجود غایب حاضر
جمعه 13 بهمن 1391 20:03
دوستان من کجا هستند روزهاشان پرتقالی باد!
-
آدم وار!
شنبه 7 بهمن 1391 00:20
یک چیزی هست یک چیزِ لعنتی که هیچ وقت هیچ وقتِ هیچ وقت نمی توانی مثل خیلی ها شاد باشی یک چیزی که دوست داری بکَنیش بیاندازیش دور.. خیلی دور!
-
آصف صاحبقران جرم بخش عیب پوش
پنجشنبه 5 بهمن 1391 00:55
عفو الهی بکند کار خویش مژده ی رحمت برساند سروش
-
خیلی زود خیلی دیر!
جمعه 29 دی 1391 23:04
یه سری ها خیلی زود هستند و یک سری ها خیلی دیر!!! یکی هم ذاتاً بی موقع.. هروقت باشد. یا زود است یا دیر...
-
افسوس
پنجشنبه 21 دی 1391 13:57
باد ما را با خود خواهد برد ... بگذر زمن چون دیگران بیگانه شو ... دردا و ندامتا که تا چشم زدیم نا بوده به کام خویش.. نابوده شدیم ... بار دیگر تو بار دیگر تو ... تا ابد بی نهایت بار ... حقه ی مهر بدان مهر و نشان است که بود .
-
بازی ناتمام
سهشنبه 19 دی 1391 22:44
گاهی سرنوشت مثل طوفان ِ شنی ست که مدام تغییر سمت می دهد. تو سمت را تغییر می دهی، اما طوفان دنبالت می کند. تو بازمی گردی، اما طوفان با تو میزان می شود. این بازی مدام تکرار می شود… طوفان که فرو نشست، یادت نمی آید چی به سرت آمد و چطور زنده مانده ای. اما یک چیز مشخص است، از طوفان که درآمدی، دیگر همان آدمی نخواهی بود که به...
-
باید باور کنیم
شنبه 16 دی 1391 23:40
قهر ها بهانه است کسی که دوستت دارد برای ماندن در بین هزاران نقطه ی سیاه شب حتی اگر یک نقطه ی سپید بیابد دلیلش می کند برای بازگشتن و کسی که می خواهد برود در سپیدی روز حتی اگر نقطه ای سیاه را هم نیابد با انگشتش به گوشه ای اشاره می کند که انگار نقطه ای سیاه یافته !!! کسی که رفتنی است بگذار برود پ.ن: این رو یک بار دیگه هم...
-
وعده سر خرمن
سهشنبه 12 دی 1391 20:25
او که رفت باید می رفت او که باید می آید! "عباس معروفی"
-
چشم بستم ، که دست برداری/ من جنونم ، تبم ، خطر دارم
شنبه 2 دی 1391 23:07
قرص خوردم تو را بخوابانم قرص خوردم که در تو تب نکنم چشم بستم که عمق فاجعه را زیر پاشویه ها وجب نکنم میلاد آهنگربهان
-
شاید این جمعه... می رود!!!!!
دوشنبه 27 آذر 1391 23:19
قول می دهم قول شرف این جمعه برای هیچ کس آخر دنیا نیست الّا من!
-
مانده.. رانده
شنبه 25 آذر 1391 21:12
گاهی حس می کنم روی دست خدا مانده ام خسته اش کرده ام... سیدعلی صالحی
-
دوستدار بازگشت کنندگان.
دوشنبه 20 آذر 1391 03:07
عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ اِلَیهِ اُنیب.. وَ استغفروا ربکم ثم توبوا الیه انّ ربّی رحیم ودود..
-
دیگه سودی نداره
یکشنبه 19 آذر 1391 00:01
حالا من با این همه کاش ها چه کنم . . . . یک هو یک جای راه می ایستی به پشت سرت چشم می دوزی و یک جایی از همان جاها عجیب دلت برای خودت خودٍ واقعیت٬ نه این خودٍ بی خودٍ دروغی تنگ می شود
-
همین کفایت می کند..
سهشنبه 7 آذر 1391 00:30
و خدا می داند سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود
-
امشب، مسابقه ی بین من و آسمون
سهشنبه 30 آبان 1391 01:53
تو نمیدانی غریوِ یک عظمت وقتی که در شکنجهی یک شکست نمینالد چه کوهیست! احمد شاملو پی نوشت: مگر چند بار به دنیا آمده ایم که اینهمه میمیریم؟
-
چیزی میان ما
یکشنبه 28 آبان 1391 22:53
یک چیزی این میان نیست شاید این که -به دیگران را نمی دانم ولی- به خودت راست نمی گویی!!!
-
حتی اگه طرف مقابل عوضی ترین آدمِ روی زمین باشه و بعداً فهمیده باشن
چهارشنبه 17 آبان 1391 00:30
اینایی که بعد از دل بستن می گن از طرف بدم می آد مثل سگ دروغ می گن پ ن: بعله گفتم که در جریان باشین
-
باید خاموش شد، تا ممکن است افکار خودم را باید برای خودم نگه دارم
سهشنبه 16 آبان 1391 01:31
راجع به فکر اشتباهی که در سر دارید اصلاً عذاب وجدان نگیرید دیر نیست وقتی بفهمید کاملاً درست فکر می کرده اید!
-
اصطرلاب اسرار خدا
دوشنبه 15 آبان 1391 00:19
بیا، بیا که پشیمان شوی از این دوری... . آنِ منی کجا روی؟! . والله که شهر بی تو مرا حبس می شود! . از ازل نافِ تو بر خنده بریده است خدای :) . پی نوشت: همین جوری!
-
وقتی بیایی، آن قدر حرف برای نگفتن داریم...
شنبه 13 آبان 1391 16:50
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ، رویم را برگرداندم. حالا او رفته و من تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم. . نگفتم : عزیزم متاسفم ، چون من هم مقّصر بودم. نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم . گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای ، من آن را سد نخواهم کرد. حالا او رفته . نگفتم :جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست. گفتم :...
-
سرگردانِ در این دایره!
چهارشنبه 10 آبان 1391 00:18
دمی بنشین و نفسی تازه کن این دایره ای که مرکزش منم راهی برای فرار ندارد.
-
لاف عشق و گله از یار؟ زهی لافِ دروغ!
سهشنبه 9 آبان 1391 00:17
تمامِ "دوست داشتن" هامان مشروط شده مشروط بر آن که باشم و باشی.. که اگر نبودی یا نبودم؛ دیگر نیست مشروط بر آن که من تو باشم و تو من.. که اگر نباشی و نباشم؛ دیگر نیست مشروط بر آن که دیواری میانمان نباشد.. که اگر بود، که اگر هست؛ دیگر نیست! مشروط بر آن که.... تمام این شرط ها هم اگر باشد (که نیست) تازه آن وقت...
-
برخورد ما بر حسب اتفاق تماشایی است!
شنبه 6 آبان 1391 15:12
ما بدهکاریم به یکدیگر به تمام "دوستت دارم"های ناگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماندند وما آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم منطقی هستیم!!! پ.ن: از کسی که دیشب تا حالا شصت بار به این وبلاگ داغون سرزده موتوشکرم.. توی پرانتز: اونی به من نیشان دهید!
-
کسی برای ماندن نیامده، نمی آید!
پنجشنبه 4 آبان 1391 00:05
آ ه مرو! میا نزدیک مشو! دور منشین کوچ مکن! به من مپیوند مرا تباه مکن! مرا خمیده مساز ما باید که پرواز کنیم چون دو خط موازى با هم که به هم نمىپیوندند که نیز از یکدیگر دور نمىشوند و عشق همین است...! پی نوشت: حذف شد بعد هم جانشین! . بعدنوشت: منتظر آمدن همه نباش، یک نفر هیچ وقت نمیآید ..
-
تمام شد رفت!
سهشنبه 2 آبان 1391 00:34
لمسِ تن تو شهوت است و گناه حتی اگر خدا عقدمان را ببندد داغیِ لبت ، جهنم من است حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد... حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم ، یک بوسه یک نگاه حتی ـ حرامم باد اگر تو عاشق من نباشی... احمد شاملو
-
گاهی خودت هم نمی دانی چت است.. که یک هو یک تکه شعر می خوانی
یکشنبه 30 مهر 1391 21:27
و مغز من هنوز لبریز از صدای وحشت پروانهایست که او را در دفتر به سنجاقی مصلوب کرده بودند. فروغ