-
خدای زمینی
شنبه 7 آبان 1390 01:03
معجزه ی حضور تو می تواند، گواهی باشد برای خدای آسمانی من. ایمانم به انتظارِ همین معجزه، آهسته آهسته نَم می کشد!
-
فرادوستی
پنجشنبه 5 آبان 1390 23:29
تلفن راحت تره یا فریاد؟! "حسین پناهی" . ولی به هر حال این عقیده ی منه: یا فریاد یا فریاد یا فریاد
-
دیگه ندارم!
پنجشنبه 5 آبان 1390 01:59
"فندک داری؟" سیگار تعارفم می کند "من سیگاری نیستم" چپ چپ نگاهم می کند و دوباره تعارفم می کند می گیرم فندک را در می آورد سیگارم را آتش می زند، فندک را سرجایش می گذارد به جیبش اشاره می کنم: "فندک داری." به سیگارم نگاه می کند، خودش خودجوش می سوزد، سیگار خودش را در می آورد با سیگار من روشنش...
-
ایمان بیاورم ،کافی است؟!
سهشنبه 3 آبان 1390 00:29
من، "من" بودم بی هیچ نشانه ای از "تو" گناه هم لذت دارد؟ هه... مثل آن که بپرسی: "درد، خریدار؟" به خدا که از "لام" و "ذال" و "ت"ِ نه دسته دار گناهم درد می چکد خدایا وعده ات را تا به کِی، به رخم می کشی؟ عدالتت را شکر جهنمت را همین جا نشانم می دهی؟! می ترسم به...
-
نتیجه گیری
دوشنبه 2 آبان 1390 15:38
انسان خودت به یاری خود برخیز..! "لودویگ وان بتهوون" . . . یافت می نشود جناب بتهوون، گشته ایم ما!!!!
-
خدایا قول می دم فراموش کنم! حالا چطور؟!
یکشنبه 1 آبان 1390 23:37
گاهی بهترین وسیله برای فراموشی، دیدار دوباره است. "رومن گاری" بی ربط نوشت: مهر هم با همه ی مهربانی و نامهربانی اش تمام شد. از حالا باید به فکر خداحافظی با پاییز بود.
-
هَنگ
جمعه 29 مهر 1390 23:20
سرم را حسابی شلوغ کرده ام به بهانه ی آن که دیوانه نشوم دیوانه که نشدم ولی از شما چه پنهان آن قدر سرم را شلوغ کرده ام که جایِ خالی یک گوشه از دلم را عجیب حس می کنم! پی نوشت از خودم ننوشت: "خدایا من اونقدری که آرزو دارم وقت ندارم ها" پ.ن: "خدایا حواست هست؟!!!!"
-
یا لا اقل زیادی نزدیک نشید!
پنجشنبه 28 مهر 1390 13:13
یک سری آدم هستن که جزء نمی دونم های احساستن توصیه ی پزشکی: تا اون جایی که می تونین از این آدم ها پرهیز کنین
-
یه همچین آدمیه!
چهارشنبه 27 مهر 1390 02:23
وقتی شنیدم که ساعت ها توی ذهنش با کسی حرف می زنه که وقتی بهش می رسه یک کلمه هم نمی تونه بیان کنه!* دنیا روی سرم خراب شد. من چه جوری بهش بگم " به خدا حتی من اونی نیستم که خودم می فکرم چه برسه به اونی که تو فکر می کنی !" ؟! پی نوشت: همه چیز زیر سر همین فکر کردنه *نصیحت نوشت: وقتی به این حالت دچار شدید، بدونید...
-
free space
یکشنبه 24 مهر 1390 22:09
گاهی به یه جایی می رسی که می خوای یه قسمت از زندگیت رو شیفت دلیت کنی.. از اون شیفت دلیت هایی که ری کاوری بردار نیست.. خب این مسئله فقط به یه قسمت برنمی گرده، دوست داری یکی رو شیفت دلیت کنی. بعد بدی ماجرا می دونی کِیه؟! اون وقتیه که خب می فهمی با پاک کردن یه قسمت حتی دو قسمت یا یه نفر حتی چند نفر، مشکل حل شدنی نیست!...
-
در چه زاویه ای با چه فاصله ای؟!!!
شنبه 23 مهر 1390 23:20
یعنی امروز وقتی زنگ زد، می خواست بگه: "تو روحت"، ولی خب جوابش رو ندادم! همه اش تو این فکرم فردا که می بینمش می تونه خودش رو کنترل کنه یا عملی اجرا می کنه!!!!
-
این منم!!!
جمعه 22 مهر 1390 17:42
خب، ایده آلی که من از خودم دارم، آدمیه که، کسی رو به صرف فکر کردن دوست داره؛ نه کسی رو که مثل خودم می فکره.
-
من خواب دیده ام!
چهارشنبه 20 مهر 1390 22:19
مثل همیشه، به رواق ها تکیه داده بود، سیگار گوشه ی لبش از سر جایش تکان نخورده بود. لباس سبز همیشگی اش هم به تن .. سبز بود سبز، یادش اگر باشد، مثل دست هایمان. کاشته بودیمش، هر دو! از کنارش بی تفاوت گذشتم، بی تفاوت بود... خورشید انگار چشم نداشت بی تفاوتیمان را ببیند.. چرخید و چرخید تا سایه اش را جلوی پای من انداخت. سایه...
-
نمی دانم های احساسم
یکشنبه 17 مهر 1390 23:10
دل می شکنند ناخواسته! رحم به خرده هایش هم نمی کنند و البته ناخواسته!! چند باری که خوب لهش کردند باز هم ناخواسته!!! توی چشم هایت زل می زنند تا ببینند که له شده ای... زهی خیال باطل، چشم های آدم ها بیشتر از زبانشان دروغ می گوید، این بار واقعاً ناخواسته!
-
وااااااااای.. باورم نمی شه.
یکشنبه 17 مهر 1390 22:23
خب خر نیستم و باید بدانند که خر نیستم، حتی اگر گهگداری عرعر می کنم یا گوش هایم دراز می شود و دهنم باز از این همه هوش و ذکاوت مسخره ی دوسِتان! پ.ن: همه چیز زیر سر همین فایرفاکسه... بعله!
-
چشم، چشم، دو ابرو.
شنبه 16 مهر 1390 21:59
اگر خدا به جای خاموش، دو تا دونه گوش می آفرید، هیچ تفاوتی در جهان خلقت اتفاق نمی افتاد.. الکی اصراف کرده مخصوصاً راجع به زبون... والا به خدا!!!! پ.ن: مود آدمی که هرکسی جلو راهش قرار می گیره فقط حرف می زنه و حرف می زنه و حرف می زنه و اون باید گوش بده.
-
چشم، چشم، دو ابرو.
شنبه 16 مهر 1390 21:59
اگر خدا به جای خاموش، دو تا دونه گوش می آفرید، هیچ تفاوتی در جهان خلقت اتفاق نمی افتاد.. الکی اسراف کرده مخصوصاً راجع به زبون... والا به خدا!!!! پ.ن: مود آدمی که هرکسی جلو راهش قرار می گیره فقط حرف می زنه و حرف می زنه و حرف می زنه و اون باید گوش بده.
-
با آمدنت مهر را مهرآذین کردی، سهراب!
جمعه 15 مهر 1390 20:49
-آری ما غنچه ی یک خوابیم -غنچه ی خواب؟ آیا می شکفیم؟ -یک روزی، بی جنبش برگ "سپهری"
-
مرگ یک واقعیت مفید و هوشمند زندگی
پنجشنبه 14 مهر 1390 21:14
یادتان باشد که زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی کردن در زندگی دیگران هدر ندهید. هیچ وقت در دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید که هیاهوی دیگران صد ای درونی شما را خاموش کند. و از همه مهم تر این که شجاعت این را داشته باشید که از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی کنید...! "استیو جابز" * *یادش گرامی
-
نقاب
سهشنبه 12 مهر 1390 23:13
گاهی کج فهمی باعث ایجاد ناراحتی بی جا می شه ولی همین کج فهمی ها هستن که شخصیت طرف مقابلت رو، که البته در تلاش برای پنهان کردنش هست، برات روشن می کنه ترجیح می دم اشتباهی بفهمم و فهمیده بشم؛ تا شناختن آسون تر بشه؛ حتی با وجود ناراحتی ها!!! بی ربط نوشت: خدایا بی زحمت یک "آدمِ معمولی"، از این که هر کسی متفاوت...
-
از تو می ترسیدم، از بس که خوب بودی!
دوشنبه 11 مهر 1390 19:20
وقــتی همه چیز خوب است میترسم ! مـن به لنگیدن یک جای کار عادت کرده ام
-
پیش از آن که فکر کنی
جمعه 8 مهر 1390 23:51
واگذار شد به خدا این جا اگر بیایی تعبیر خواب هایم که هیچ تعبیر بیدارهایم هم به چشم می بینی همیشه می گفتی که خواب های من بی سرو ته اند خواب دیده بودم که آمده ای و سرت ته چاهی تکان می خورد باورت از سر همه ی خواب هایم زیادی است باور کنی یا نه ته این زندگی به خواب های نیم بسته ی من گره خورده است... دنبال سر و ته این شعر...
-
آدمیت مُرد
چهارشنبه 6 مهر 1390 19:11
امروز به "سقوطِ آدم" پی بردم. چه قدر سخت بود فهمیدنش و چه سخت دلم به حال آدم سوخت!!! پ.ن1: وای بر کسی که به فرزندان آدم اعتماد کند* پ.ن2: آدم این جا تنهاست** بی ربط نوشت: اینایی که عقلشون به چشمشونه!*** *تورات نبی **سهراب سپهری *** مودِ گوش درازانِ...!
-
بی بهانه
یکشنبه 3 مهر 1390 23:59
امروز هم تمام شد روز تولد تو بود که خودت هم نمی دانستی و من تبریک می گفتم حالا به جای آن که تو منتظر تبریک من باشی.. من منتظر تبریک خودم هستم به تو و هیچ وقت انتظارم تمام نمی شود.. این از همان انتظارهایی ست که شیرین است، مثل خودآزاری هایی که دلچسب است، تمام روز،هر لحظه به خودم می گفتم لابد تو را خدا الآن به پدر و...
-
تاوان
یکشنبه 3 مهر 1390 03:05
خودت باش... با شکوه ... چنان که هستی ... با همه ضعف ها و نقص ها و کوتاهی ها و کمبود هایت ... بی ترس کودکانه از تنبیه و نیاز کودکانه به تشویق ... بی ترس والدانه از قضاوت و نیاز والدانه به تایید ...
-
زادروزِ من
شنبه 2 مهر 1390 20:11
قشنگ ترین هدیه رو باز هم از خدا گرفتم پ.ن: خدااااااااااااااااااااااااایااااااااااااااااااااااااا یه دنیا ممنونم ازت :)
-
بی خیال بابا.. سرش سلامت
جمعه 1 مهر 1390 21:50
تمام خاطراتم را یک جایی، جاگذاشته اند. بعد نوشت: پیدا شد :)))))))))
-
این فصل دیگری است.
جمعه 1 مهر 1390 01:00
وه چه زیبا بود اگر پاییز بودم.
-
احساس می کنم
چهارشنبه 30 شهریور 1390 20:50
من فکر می کنم اگر همه جا تاریک بود، که چشم چشم را نمی دید، آن وقت مردانِ به ظاهر مرد، دیگر ادعایی برای آمدن نداشتند.
-
این حالت هایی که بهش می گن تهوع [2]
چهارشنبه 30 شهریور 1390 13:52
این روزها به در و دیوار (حالا هر کجا که باشم) هم آلرژی پیدا کرده ام. چه برسد به آدم ها! مرتبط نوشت 1 مرتبط نوشت 2